بگذارید داستان را این گونه تفسیر کنیم؛ مثل فیلم هایی که از وسط شروع می شوند و بعد قسمتی از گذشته را به خاطر بیننده می آورد سپس از آنجا به بعد را دنبال می کنند. سکانس اول داستان شما هم این طور شروع می شود: ۱ـ کارنامه دستتان می رسد و شما می بینید که بعد از ۱۰ ساعت مطالعه تحلیلی فقط ۳۰ درصد زده اید، در پیش چشمان حیرت زده و عصبانی تان اولین چیزی که از ذهنتان می گذرد، این است: که ای بابا! نمی شه، مثل این که فایده ای نداره بخونیم یا نخونیم فرقی نمی کنه، اصلاً خَر ما از کُرگی دم نداشت، در گندگی هم دُم نداره و اصلاً شاید من ذاتاً در این یک درس خنگ آفریده شده ام و... بله داستان از همین جای ساده شروع می شود؛ همین اتفاق ساده یک درصد بد! (یک اتفاق بد) غافل از این که درصد سر آزمون به قول ریاضی ها یک تابع چند متغیره است یعنی آنچه شما در آزمون کسب می کنید، تحت تأثیر عوامل متفاوتی است. عواملی مانند: استرس و ترس از نتیجه آزمون استرس ناشی از زمان آزمون سرعت و تسلط در پاسخگویی به سوالات اطلاعات علمی ۱ـ اطلاعات علمی نتیجه آن به مطالعه تشریحیِ مطالب به اضافه تست زنی در زمان های آزاد بستگی دارد، حل تست در این مرحله به قصد حل مثال های متعدد وتمرین است. در این مرحله سعی کنید حتی الامکان مثال ها (یعنی تست ها) را خودتان حل کنید و خیلی زود جواب ها را از قسمت تشریح سوالات نبینید. با این کار سعی کنید مفاهیم استدلالی درس در ذهنتان تا حد امکان جا بیفتد. یک مثال: تصور کنید هر روز مسیری را از میدان تجریش تا میدان انقلاب طی می کنید، برای این کار اگر هر روز از ماشین های راهی یا تاکسی استفاده کنید، می دانید که برای رفتن به میدان انقلاب باید ماشین های سیدخندان را سوار شده، سپس از آنجا ماشین های ایستگاه انقلاب را سوار شوید و... حال تصور کنید یک روز قرار شد این مسیر را پیاده بروید یا با ماشین شخصی این مسیر را طی کنید، چه می کنید! بله تا سیدخندان راه باز است و جاده دراز و امّا خُب از سیدخندان تا انقلاب چه! اینجاست که فرق دیدن و یادگرفتن در حالت اول با تجربه کردن یک مسیر و آموختن آن در حالت دوم معلوم می شود. حتی اگر یک بار فقط یک بار مسیری را خودتان طی کنید، حتی اگر کوچه به کوچه و پرسان پرسان هم بروید، برای به خاطر سپاری همین یک بار کافی است.فرق دیدن و آموختن در همین است. هنگامی که شما یکباره سوار تاکسی های تشریح تَهِ کتاب می شوید و تا مقصد جواب یک دنده می روید (یعنی دیدن) با حالت دوم که با چالش ها و دست اندازها و کوچه پس کوچه های میانبُر آشنا می شوید و خودتان به مقصد می رسید (هر چند دیر!) فرق دیدن در حالت اول و آموختن در حالت دوم است. مهدی عزیزآبادی مشاور تحصیلیو امّا چاره چیست؟
نظرات شما عزیزان: